بد بدرقه، مثل فدراسیون کشتی

محسن کاوه هم از قطار فدراسیون کشتی پیاده شد. کاوه که حق استادی بر گردن دبیر داشت عاقبت به جایی رسید که احساس کرد اگر در اعلام کناره گیری اندکی درنگ کند ...
Print Friendly, Pdf &Amp; Email

محسن کاوه هم از قطار فدراسیون کشتی پیاده شد. کاوه که حق استادی بر گردن دبیر داشت عاقبت به جایی رسید که احساس کرد اگر در اعلام کناره گیری اندکی درنگ کند کنار گذاشته خواهد شد. او تنها اندکی پیش از کناره گیری تاکید کرده بود قراردادش با فدراسیون پایان یافته اما تصمیم نهایی را رییس فدراسیون اتخاذ خواهد کرد.

این اظهارات نشان می داد کاوه نسبت به ادامه کار بی میل نیست اما گویا از شواهد امر دریافته بود باید مسند سرمربیگری را رها کند. به این ترتیب کاوه هم مزد زحماتش را گرفت و همانند بسیاری دیگر که پیش از وی در قالب کارمند، مربی، کارشناس، رییس هیات و …  با دلخوری از فدراسیون رفت. برخی از این روندگان طی دوران حضور در فدراسیون و در موافقت با سیاست های جاری آنجا رفقای خود را هم فراموش کردند. آنان تحت تاثیر فضا حاکم بر خانه کشتی حتی یارای تماس با دوستان سابق اما منتقد فدراسیون را نداشتند زیرا بیم آن را داشتند این تماس ها به گوش مسئولین فدراسیون برسد.‌ غافل از آنکه گمان می کردند می توانند بر آب نمی  بنا استوار کنند!

با کناره گیری کاوه بار دیگر شاهین اقبال بر شانه های کسی نشانده شده که قریب به یکسال پیش همانند استاد خود محسن کاوه از درگاه فدراسیون رانده شده بود. فردی که در آن مقطع تحت لوای مدیریت فدراسیون به ضعف عملکرد متهم و از قضا او هم با دلخوری اما ساکت صحنه را ترک گفت. اینکه طی کمتر از یکسال چه اتفاقی رخ داده که چهره مغضوب، محبوب فدراسیون می شود بر کسی آشکار نیست اما این نکته آشکار است که در این درگاه به دوستی فرمانروایان اعتماد نشاید. بدیهی است شخصیت حقیقی پژمان درستکار قابل احترام و زحمات وی بر کسی پوشیده نیست اما اجازه دهید ابتدا در رفتار و سلوک کسانی که مهره سوزی و مهره بازی را در هم می آمیزند تردید کنیم و سپس نسبت به آینده سرمربی جدید تیم ملی بیمناک باشیم.

این بازی (اگر درست باشد و پشت پرده، تقسیم کار بین رفقای گرمابه و گلستان صورت نبندد) طی چند سال اخیر با بسیار کسان صورت گرفته است. از  قضا به آنان که مقرب تر بودند و در انتخابات فدراسیون تلاش وافر داشتند جام بلا بیشتر داده شد البته که عقوبت و همراهی با کسانی که قول و فعل شان یکی نباشد جز این نخواهد بود. به عنوان نمونه بنگرید به فرجام کار روسای هیات های تهران، مازندران، کرمانشاه، قزوین و… که هنگام انتخابات در صف اول حمایت از رییس فدراسیون سنگ تمام گذاشتند اما نتیجه آن خدمات، برکناری توام با بی احترامی از ریاست هیات بود.

مردانی که عمری را در مقام قهرمانی و اجرا به کشتی خدمت کرده بودند اما پاسخ شان کم لطفی و ناسپاس شد. در مقطعی دبیر کل پیشین فدراسیون نیز به همین سرنوشت گرفتار نتوانست سیاست جاری فدراسیون را تاب بیاورد. تجربه ثابت کرده در فدراسیون کشتی نه تنها از کسی خوب استقبال نمی شود بلکه بسیار بد بدرقه می شوند.

دریغا که جای نویسندگان و منتقدین بزرگی چون شادروان عطا بهمنش، منوچهر لطیف، حسین حصاری و تورج لارودی خالیست. امروز در نبود آنان کسانی لقب کشتی نویس را یدک می کشند که کمترین وابستگی و احساس مسئولیت نسبت به این ورزش ملی، سنتی و آیینی ندارند. برای این جمع نوخاسته مهم نیست چگونه نام ها و مهره های ارزشمند کشتی یکی پس از دیگری از عرصه این ورزش پاک می شوند.

در فضایی که رسانه های ورزشی مصلحت اندیشی را بر بیان حقیقت ترجیح می دهند باید هم پشت دیوارهای خانه کشتی تصمیمات یک تنه گرفته شود. وقتی گوش شنوایی برای نصایح و اندرزهای بزرگان کشتی نباشد و “رسانه ها متکلم را  عیب نگیرند سخنش صلاح نخواهد پذیرفت” وقتی چهره های شاخص و نامداران، رغبتی به همکاری نداشته باشند باید هم دست به دامن کسی شد که سال قبل مقدمات اخراجش را فراهم شده بود. درستکار اگر کارنامه ضعیفی داشت و موجبات برکناریش فراهم شد چرا اکنون دوباره در راس تیم ملی قرار می گیرد و تگر موفق بود چرا برکنارشد؟

کشتی در مقام ورزش اول کشور چه با پژمان درستکار، چه با کاوه و چه با هر نام دیگری پتانسیل و توانایی افتخار آفرینی در عرصه بین المللی را دارد همانطور که پیش از دبیر با روسای مختلف فدراسیون موفق بوده است. ورزش اول زمانی ناکام خواهد بود که سرمایه های این ورزش  پراکنده و بزرگان و نامداران از گود کشتی خارج شوند.‌ کشتی وقتی زمین خواهد خورد که برادران محبی را از این ورزش جدا کنیم، عسگری محمدیان را منزوی، کمیل قاسمی، امیر توکلیان مجبور به ترک وطن، سرمایه هایی چون برادران اکبرنژاد،برادران واگذاری، مراد محمدی، اصغر بذری، رضا یزدانی، احسان لشگری، اویس ملاح، اسماعیل پورها، مجید ترکان، صادق گودرزی، حسن رحیمی، هادی حبیبی و بسیاری چون ایشان و مربیان پرتلاش و سازنده را از این ورزش دور کنیم.

حرف آخر اینکه زینت و عظمت کشتی تفاخر به ساخت و ساز ها نیست بلکه زینت این رشته حفظ  سرمایه هایی است که یک به یک از دست می روند و به حاشیه رانده می شوند.