* مصطفى آقاجانى فرد بهزاد داداش زاده، پیشکسوت فوتبال ایران و بازیکن سابق پرسپولیس، استقلال و تیم ملى در خصوص فوتبال به گفتگو نشستیم. در ادامه گفتگوى اختصاصی وى را با خبرنگار خبرگزارى ورزش ایران(ایپنا) می خوانید: * در مورد وضعیت تیم پرسپولیس از گذشته تا به الان صحبت کنید؟ – به نظر من سختى […]
* مصطفى آقاجانى فرد
بهزاد داداش زاده، پیشکسوت فوتبال ایران و بازیکن سابق پرسپولیس، استقلال و تیم ملى در خصوص فوتبال به گفتگو نشستیم. در ادامه گفتگوى اختصاصی وى را با خبرنگار خبرگزارى ورزش ایران(ایپنا) می خوانید:
* در مورد وضعیت تیم پرسپولیس از گذشته تا به الان صحبت کنید؟
– به نظر من سختى ها و مشکلاتی که امسال و سال گذشته شامل حال تیم پرسپولیس چه بازیکنان و چه کادرفنى شد در تاریخ فوتبال پرسپولیس کم سابقه بود. اواخر سال ۷۰ زمانى که بنده به تیم پرسپولیس وارد شدم شاهد خستگى و دگرگونى على پروین به دلیل تغییرات ایجاد شده در تیم بودم. حدود ۷۰ درصد از بازیکنان قدیمی تیم را ترک کرده و جوانان علاقمند و جویاى نام از جمله من جاى آنها را گرفته بودند. در آن زمان على آقا با تمام ناملایمتها جنگید و با فراز و نشیبهاى زیادى دست و پنجه نرم کرد و خوشبختانه این تلاشها بى نتیجه نماند و ما توانستیم بازیهاى خوبى را به نمایش بگذاریم اما در ادامه على آقا بعد از ۲ سال طى کردن مسیرهاى سخت نتوانست خواسته ها را برآورده کند و خیلى آسان با وجود عشق زیادى که نسبت به تیم و بازیکنان در دل داشت کنار گذاشته شد و پس از ایشان آقاى عابدینى و آقاى استانکو وارد تیم پرسپولیس شدند!
به قول على آقا زمانى باشگاه، صندوق عقب ماشینمان بود و تپه هاى داوودیه؛ دیگر خبرى از این قرتی بازیها نبود؛ آن زمان پرسپولیس در بازیها خود را به خوبى نشان می داد و در یک ربع اول بازیها سه گل را به ثمر می رساند که این خود نشان از اعتماد بازیکنان به على پروین و مدیریت خوب ایشان بود.
* واقعا چه شد که پرسپولیس در این چند فصل با مشکل روبرو شد؟
– دنبال مصوبش نمی گردیم ولى در ۲ سال فراز و نشیبهاى تیم پرسپولیس و زمانى که پنجره بسته شد می توان گفت یکى از مشکلات بزرگ پرسپولیس این بود که در بخش دولتى بود و شاید در بخش خصوصى شاهد این ناملایمات نبودیم ولى خوشبختانه مدیریت خوب آقاى گرشاسبى (مدیرعامل قبلی باشگاه پرسپولیس) و آقاى برانکو در مستطیل سبز بعنوان کادرفنى و همکارانش توانستند پرسپولیسى قوى، غیرقابل پیش بینى و بى نظیر را روى کار بیاورند. حضور تیمى ۹ نفره و نصفه و نیمه که با جان و دل و عشق کار می کنند نشان از آن دارد که برانکو قلب بازیکنان را تسخیر کرده است. آنها در این شرایط از جان و دل مایه گذاشتند و تمامى مشکلات را پشت در استادیوم گذاشته و وارد زمین شدند و خوشبختانه توانستند هم در جام باشگاههاى آسیا و هم در لیگ پرچم پرسپولیس و پرسپلیسی ها را بالا نگه دارند. بنده بابت تمام این اتفاقات خوشحالم و امیدوارم با بازشدن پنجره بازیکنان مورد نظرشان را جذب و به همین روند ادامه دهند.
* آقاى داداش زاده نظرتون رو راجع به تیمهاى پایه پرسپولیس بفرمایید؟
– متأسفانه در تیمهاى پایه هم مشکلات زیادى وجود دارد و على رغم شایستگى هاى آقاى پنجعلى قبول مسئولیت تیم پایه هاى پرسپولیس کار مشکلى بود. کمبود بازیکن، تغییر شرایط سنى و عدم امکان جذب بازیکن مشکلات زیادى را با خود به همراه داشت. در آن زمان آقایان فرامرز سلطانى بعنوان سرمربى تیم نونهالان، رضا جابرى و علیرضا محمد بعنوان سرمربى تیم نوجوانان، منصور هاشمى و لیث ناصرى بعنوان سرمربى تیم جوانان و اسماعیل حلالى، محمد برزگر و محمد یحیایى بعنوان سرمربى تیم امید توسط آقاى پنجعلى انتخاب شدند. همه با جان و دل یاعلى گفتند و کار کردند و با این بضاعتشان به جز آقاى جبارى که با مردانگى ۵ بازیکن تیم نوجوانان را تحویل و از نونهالان در نوجوانان کمک گرفت مابقى نتایج خوبى را کسب کردند. امیدوارم آقاى جبارى هم بتواند در زمان بازشدن پنجره ها بازیکنان خود را جذب و سهمیه را در لیگ حفظ کند. یقین به قطع تیمهاى پایه در صورت حفظ همین مدیریت، همین کادر و همین روند در سال آینده جز ۳ تیم بالاى جدول خواهند بود و با برنامه ریزى بلند مدت ۳ تا ۵ ساله حتی سرمربی تیم بزرگسالان در سالهاى آینده می توان از تیمهاى پایه بازیکن جذب کرده و به پرسپولیس تزریق کند و دیگر خبرى از خرید بازیکنان میلیاردى خارجی و داخلی در میان نباشد. در نهایت امیدوارم این پنجره که دغدغه فکرى مدیران، مربیان، بازیکنان و مردم می باشد باز شود و پرسپولیس بتواند در رده هاى پایه و بزرگسال بازیکنان خوبى را جذب کند.
* نظرتون رو راجع به تغییر مدیریت در باشگاه پرسپولیس بگویید؟
– متأسفانه در باشگاههاى دولتى فرقى ندارد که مدیر موفق باشد یا نا موفق چرا که هر زمان که به آنها گفته شود می بایست چمدان را بسته و تمام تجربیات و درسهایی که در این مسیر کسب کرده اند با خود از باشگاه ببرند. به طور مثال همین آقاى گرشاسبى بخاطر بحث بازنشستگى و یا بهانه قانونی با وجود موفقیت در باشگاه در این شرایط حساس مجبور به ترک باشگاه می شود و … به هر حال امیدوارم آقاى عرب هم بتواند همین روند را ادامه دهند.
* نظرتون راجع به تعامل مدیریت با پیشکسوتان و نقش آنها چه هست؟
– پیشکسوتان چیزى جز احترام نمی خواهند. بزرگترین حسن آقاى گرشاسبى احترام به پیشکسوتان على الخصوص آقاى پروین بود؛ چرا که علی آقا همیشه قلبش از آن پرسپولیس بوده و خواهد بود. متأسفانه دیده شده کسانى که کوچکترین احترام را براى پیشکسوتان قائل نمی شدند و توقع حمایت پیشکسوتان را داشتند. تاکنون هیچ بى احترامى توسط پیشکسوتان صورت نگرفته و آنچه بوده حمایت پیشکسوتان در زمان برد و حتی باخت از باشگاه بوده است. احترام باعث می شود با یکدیگر همدل شویم؛ امیدوارم این تعامل با پیشکسوتان در آینده هم حفظ شود. على پروین در رأس پیشکسوتان حضور دارد و آقاى عرب می تواند بیشتر تعاملش را با ایشان داشته باشند. همانطور که آقاى پروین می گفت امیدوارم اگر روزى بحث خصوصی سازی در فوتبال به میان باشد ما پیشکسوتان بتوانیم پرسپولیس را براى همه خریدارى کنیم و آن زمان یکدل بودن پرسپولیس را بیشتر از آنچه هست خواهیم دید. امیدوارم روند فعلى تیم پرسپولیس حفظ شود چرا که زمان باز شدن پنجره ها سطح توقع هواداران چیزى فراتر از سطح فعلى می باشد. توقعهایى همچون قهرمانى ایران، قهرمانى جام حذفى و قهرمانى آسیا.
* در مورد خروجتون از تیم پرسپولیس و ورودتان به تیم استقلال براى ما بگویید؟
– در دهه ۷۰ این اتفاق مى افتاد و بعنوان مثال شاهرخ بیانى که از بازیکنان بزرگى بود از استقلال به پرسپولیس آمد، احمدرضا عابدزاده و پس از وقفه اى بنده که به دلایل شخصى خودم از پرسپولیس به استقلال رفتم. در گذشته بنده از تیم پرسپولیس درخواستی داشتم که بتوانم سربازى ام را درست کنم، آقاى عابدینى از من خواست که با قول درست کردن سربازى ام به پرسپولیس بروم؛ بنده هم رفتم و براى پرسپولیس بازى کردم. حتى دربى سال ۷۳ که گلى را با سر به ثمر رساندم و پس از آن ۶ ماه محرومیت که هنوز هم دلیلش را نمی دانم داشتم در دوران خدمت سربازى ام بود و از پادگان آموزشى به تمرین مى آمدم. در ادامه تیم مقاومت تهران با پیام مشهد ادغام و نیروها را جمع آورى کرد. در آن زمان از عهده آقاى عابدینى هم کارى بر نمى آمد و متأسفانه بنده به دلیل دریافت کارت پایان خدمت و على رغم میل باطنى مجبور به رفتن به مشهد و ملحق شدن به تیم پیام مشهد شدم. در آن زمان آقایان مجید جلالى، سردار آجرلو و عطایى حضور داشتند و تیم ما تیمى صمیمى و خانوادگى بود و همین صمیمیت و پشتکار باعث شد که در سال ۷۶-۷۵ بهترین تیم شهرستانی شویم. در آن زمان و وقتی که آقای مایلى کهن مسئولیت داشتن من به همراه رضا صائبى به تیم ملى دعوت شدیم ولى من قانونأ در نیم فصل می بایست به پرسپولیس بازمی گشتم چرا که حتى آقاى استانکو اسم من را براى بازیهاى جام باشگاههای آسیا رد کرده بود و اشتباه بنده این بود که بخاطر تعصبم به تیم پیام مشهد با آقاى عابدینى تماس گرفتم و به ایشان گفتم که در نیم فصل مشهد مى مانم و فصل بعد مجددأ به تیم پرسپولیس ملحق خواهم شد که در آن زمان آقاى خداداد عزیزى به جاى بنده به جام باشگاههاى آسیا رفت.
با پایان فصل به پرسپولیس آمدم، در آن زمان آقاى استانکو تیم را ترک و آقاى حمید درخشان مربى تیم بودند. على رغم تصور بنده آقاى عابدینى که همچون پدر دلسوز بازیکنان بودند برگه اى از بازیکنانى که به صلاحدید آقاى درخشان امکان حضورشان در تیم نبود را در حضور من قرار دادند که بنده، احمدرضا عابدزاده، افشین پیروانى، فرشاد پیوس، محسن آشورى، مرتضى کرمانى مقدم، محسن عبدى و … جز آن لیست بودیم. در این میان آقاى عابدینى به من پیشنهاد دادند که به صورت کوتاه مدت به ذوب آهن بروم چرا که آقاى درخشان یک مربی است و در صورت عدم دریافت نتیجه تعویض می شود و آن زمان است که می توانم بازگردم ولى اشتباه دوم من این بود که از آقاى عابدینى به شدت عصبانى و دلخور شده و به حرف ایشان اهمیتى ندادم البته به ذوب آهن رفتم و قراردادى ۲ ساله را تنظیم کردم. در آن زمان بابت فسخ قرارداد من ۶ میلیون دریافت شد که از طریق من باز هم به پرسپولیس تزریق شد. در سال اول در ذوب آهن با آقاى یاوردى روزهاى خوبى داشتیم تا جایى که متوجه شدم علی آقا به جاى آقاى درخشان به پرسپولیس آمده اند و آنجا بود که بیشتر از قبل متوجه اشتباهم در رابطه با بى اهمیتى به صحبت آقاى عابدینى شدم. شاید اگر آن زمان به صحبتهاى آقاى عابدینى اهمیت می دادم تا به الان هم این توانمندى را داشتم که در سن ۴۷ سالگى در پرسپولیس بازى کنم چرا که ۵۰ درصد فوتبال مغز و سپس فنى و بدن است. در سال دوم قراردادم آقاى تاج که واقعأ جا دارد در اینجا از ایشان تشکر کنم با وجود علاقه من به پرسپولیس با رفتن من به این تیم موافقت کردند. حتى اثاثیه هاى منزلم را هم جمع کرده بودم و به پرسپولیس آمدم و آقاى پروین به من گفت که مشکلت را با آقاى عابدینى حل کن!
به سراغ آقاى عابدینى رفتم و پس از یک هفته نتوانستم ایشان را ملاقات کنم. به اصفهان بازگشتم و اثاثیه هاى منزلم را دوباره پهن کرده و به ذوب آهن بازگشتم. در سال دوم با حضور آقاى کربکندى مشکلات زیادى را متحمل شدیم و پس از آن بنده تصمیم به آمدن به تهران و تیمهاى پیکان و سایپا گرفتم. به تهران آمدم و از آنجایى که هیچ تیمى بهزاد داداش زاده ۲۶ ساله را نمی خواست متوجه دستهاى پشت پرده اى شدم که تصمیم به لطمه زدن به من را داشتند. از طریق آقاى مجتبى علوى یکى از دوستانم در تیم پیام به همراه محمد مومنى به یونان رفتیم و از آنجا که بنده متأهل بودم مشغله فکرى زیادى داشتم تا روزى که آقاى محمد مومنى از سمت آقاى منزوى تلفنى را دریافت کردند که به ایشان گفته شد براى بازى با بهزاد داداش زاده به ایران بیایید. همه هواداران می دانند که من در بدترین شرایط با تیم پرسپولیس بودم.
به ایران آمدم و براى کسب اجازه با على آقا تماس گرفتم و به ایشان توضیح دادم که در ایران جایى جز تیم استقلال من را نمی پذیرند و على پروین ضمن آرزوى موفقیت براى من به بنده اجازه ورود به استقلال را داد. علی آقا در هر شرایطى یار و یاور بازیکنان بود، نمونه اش فرشاد پیوس که در بدترین شرایط به قطر فرستاده شد و عزیزان دیگرى همچون کرمانى مقدم، محسن آشورى و حمید درخشان که یارى على پروین را حس کردن.
و اینگونه بود که بنده پس از کسب اجازه از على پروین به استقلال پیوستم.
* در مورد روند کارتون در تیم استقلال بگویید؟
– به دلیل استعداد چاقی، در زمان حضورم در یونان اضافه وزن پیدا کرده بودم. در استقلال هنگامى که آقاى سوکو من را دید گفت: این بازیکن نیست! اما على جویبارى و جواد زرینچه از آقاى سوکو براى بنده یک هفته زمان کاهش وزن گرفتند و با کمک آقاى ولى صالح نیا پس از یک هفته کارکردن و کاهش وزن سوکو کمى به من اعتقاد پیدا کرد. بازى با تیم فوتبال هامامن لبنان اولین بازى من در تیم استقلال بود. زمانى که وارد زمین شدم طرفداران پرسپولیس و استقلال براى من سنگ تمام گذاشتند و حتى طرفداران پرسپولیس هم براى من دست زدند چرا که می دانستند خروجم از پرسپولیس و رفتنم به استقلال از صمیم قلب نبود و بى تقصیر بودم. در آن بازى با ۵ پاس گل من، ۴ گل توسط فرهاد مجیدى و یک گل توسط على لطیفى به ثمر رسید و از آن پس آقاى سوکو اعتقاد زیادى به من پیدا کرد. از سوی دیگر در مدت چهار سالى که در تیم استقلال حضور داشتم مرحوم پورحیدرى حتى یکبار هم مرا به تیم ملى دعوت نکرد، زیرا فوتبال مرا قبول نداشت. من در زندگیم از دورو بودن متنفر هستم، حالا هر که می خواهد باشد. من مرحوم ناصر حجازى را بخاطر مردانگى و رک بودنش دوست داشته و دارم. پس از یکسال بازى ام در استقلال در حضور آقاى فتح الله زاده به مرحوم پورحیدرى إعلام کردم که دیگر در استقلال نخواهم ماند زیرا پورحیدرى با آن همه سابقه درخشانم در استقلال من را باور نداشت و یکبار هم مرا به تیم ملى دعوت نکرد. اشتباه دیگرى این بود که به عشق طرفداران همراه با بازیکنان دیگرى همچون علیرضا اکبر پور، مسعود قاسمى، ارسطو محمدى و افشین حاجى پور به استقلال قزوین رفتیم که تیم آقاى رضا مطلبى را به بالا هدایت کنیم و من باز هم بخاطر عشق به طرفداران و با تکیه به صحبتهاى آقاى فتح الله زاده با استقلال قرارداد ۳ ساله بستم. پس از ۶ ماه بازى در استقلال آقاى پورحیدرى به یکباره با جذب ۲ بازیکن من را بیرون قرار داد. در آن زمان آقایان ایرج ضحرابى و هوشنگى از استقلال رشت به باشگاه آمدند و بنده، ارسطو محمدى، مسعود قاسمى و بهمن تمسبى را به تیم استقلال رشت دعوت کردند که در آن زمان پورحیدرى به دلیل شرایط فنی ما و اینکه اگر به استقلال رشت ملحق شویم ممکن است با تیمش مقابله کنیم، مخالفت کرد. در اینجا سؤالى پیش مى آید که اگر من بازیکن خوبى نیستم چرا براى خروجم از باشگاه رضایت نمی دهید و اگر بازیکن خوبى هستم چرا از من استفاده نمی کنید؟
در استقلال ماندم و بدون هیچ بازى فقط تمرین می کردم. پس از سه ماه مرحوم پورحیدرى در بازى با تراکتور در ۲۰ دقیقه آخر من را داخل زمین گذاشت و من می دانم که قطع به یقین در صورتى که مربى در این شرایط و در این موقعیت، بازیکن را داخل زمین قرار دهد می خواهد او را در حضور طرفداران بدنام کند. بازى یک بر صفر به نفع تیم استقلال بود که با ورود من به زمین و لو دادن یک پاس من یک گل به نفع تراکتور رقم خورد و بازى یک بر یک شد ولى از آنجا که خدا در همه حال پناه بندگانش است در دقیقه ۸۷ ضربه کاشته اى که هیچکس حاضر به رفتن پشت توپ نشد توسط من به گلى زیبا برای استقلال تبدیل شد. پس از آن در هیچ بازى شرکت داده نشدم تا زمانى که مرحوم پور حیدرى تعویض و آقاى کوخ و آقاى قلعه نویى جاى او را گرفتند.
آقاى قلعه نویى زندگیم را به من بخشید و می توان گفت که او على پروین دوم فوتبال ایران است. در آن زمان روزهاى سختى را می گذراندم، حتى شبهایى بود که فرزندم در تب می سوخت و بنده بنزین ماشین هم نداشتم که او را به پزشک برسانم. آقاى قلعه نویى سه ماه مانده به پایان قراردادم با استقلال رضایت مرا گرفت و من به برق شیراز رفتم و با هزینه اى که در سال ۸۲-۸۱ از برق شیراز دریافت کردم زندگیم تغییر کرد. پس از برق شیراز از طریق مهدى عرب وارد تیم على پروین شدم. در آنجا قرارداد امضا کردیم و به برخى از بازیکنان پرشیا و سمند و به بنده ۲ میلیون تومان پول پرداخت شد اما از اعتقاد على آقا به خود خبر داشتم و یقین داشتم که حق مرا خواهد داد. پس از یکسال بازى تیم قهرمان شد و به سرخپوشان افشار فروخته شد؛ در آن زمان من ۳۱ ساله بودم. على پروین به مربى تیم گفت که بهزاد داداش زاده را انتخاب کن که مربى به على پروین جواب مثبت داد اما به دلیل سن با حضور من در تیم مخالفت شد.
* در پایان اگر صحبتى دارید براى ما بفرمایید:
– خوشبختانه در حال حاضر فوتبال ما به شکل خوبى رسانه اى شده است و کوچک و بزرگ، پیر و جوانان بصورت احساسى و منطقى نظر خود را بیان می کنند از شما وخبرگزاری ورزش ایران(ایپنا) تشکر می کنم و خسته نباشید می گویم.
Friday, 4 July , 2025